وب نوشته های من

می نویسم برای ثبت لحظه های زشت و زیبایم...دوست داشتی بخون !

وب نوشته های من

می نویسم برای ثبت لحظه های زشت و زیبایم...دوست داشتی بخون !

آه از این بشر دو پا !

عصبانی ؟! نه نیستم !

ناراحت ؟! نه نیستم !

متعجب ؟! آری متعجبم !

نمی دانم این انسان دو پا تا چه حد می تواند خود بزرگ بین باشد ؟! اصلا می تواند حد و اندازه ای برای خود در نظر گیرد ؟!!

نه گمان نمیکنم !

می دانستم که زیادی از خود متشکری اما نه تا به این حد !

آنقدر که قوه ی تخیلت را به کار گیری و واقعیت را دقیقا ۱۸۰ درجه مخالف آن چیزی که هست بنمایی !

هیچ نمیگویم ! اعتراضی نمیکنم ! زیرا آن چیز که اهمیت دارد و برایم مهم است این است که خود میدانی تا چه اندازه حقیری !

خوش باش ، با واقعیت غیر واقعیت خوش باش !


نمی دانم چرا ناگهان دلتنگ این پست شدم ! اتفاقا بد نیست ! شاید مروری برای تو باشد بر روی خاطرات خوش ... 


پ.ن : هرچی می خونم تموم نمیشه فردا هم امتحانه !

پ.ن : دارم میام دیدن . چهارشنبه نشد یه روز دیگه !!

پ.ن : رویا پردازی تا یه حدیش خوبه . اما هر چیزی زیادیش بده !!!

پوووووفففف !!!

باز این مهیلا سروکلش بوشهر پیدا شد ...

و باز ما رفتیم زیتون ...

و باز از خنده کبود شدیم ...


پ.ن : روزم مبارک .

         روزت مبارک .

         روز مادرت مبارک .

         روز همسرت مبارک .


پ.ن : بگم خدا چیکارت نکنه دختر ! من که دیگه روم نمیشه پامو اونجا بذارم