وب نوشته های من

می نویسم برای ثبت لحظه های زشت و زیبایم...دوست داشتی بخون !

وب نوشته های من

می نویسم برای ثبت لحظه های زشت و زیبایم...دوست داشتی بخون !

هووووفففف !!!!!

الان داره از عصبانیت از مخم دود در میاد !!!

می دونین چرا ؟!

حالا میگم خدمتتون !!!

خیر سرم برداشتم رفتم بانک که از حسابم پول بردارم !!

به مرده میگم آقا میخوام از حسابم پول برداشت کنم ! اونم یه فیش داد گفت اینو پر کن . ما هم پر کردیم . بعد فیشو ازم گرفت یه خورده تو کامپوترش نگاه کرد گفت امضاتونو عوض کردین ؟!

من : ! نه !! گفت خوب همون امضایی که برای افتتاح حساب زدین پشت فیش هم بزنین !

گفتم من که حسابو باز نکردم ! بابام باز کرده برام !

گفت خوب برو پیش رئیس شعبه بهش بگو ببین باید چیکار کنی .

رفتم پیش جناب مدیر . ایشون هم بار روی گشاده فرمودند که نمیشه خانم ! گفتم آقا من صاحب حسابم ! به سن قانونی رسیدم خیر سرم !

گفت بله خانم فرمایش شما متین ولی باید صاحب امضا هم حضور داشته باشه تا امضاتونو جا به جا کنیم !

گفتم آقا جونه ننت پوله ما رو بده تا بریم . تو گرما این همه زحمت کشیدم اومدم تا اینجا تازه پولم رو هم برای بعد از ظهر لازم دارم ! گفت نمیشه که نمیشه !!!

ما نیز دستانمان دراز تر از پاهایمان به گونه ای که زمین را جارو می فرمود از بانک خارج شدیم !!

هیچ دیگه ! بازم کارم میفته به یه روزه دیگه !


پ.ن : این محمد صادق کمپه بچه ی دختر خالمه ! جون همه رو بالا آورد تا دنیا اومد !! دقیقا مثل من

پ.ن : این بلاگ رولینگ هم کلا با من لجه !! یه روز هک شده یه روز هم نمیذاره پینگ کنم!!! ای آزار تو خرت !!!

هیچ !

خبری ازم نیست ؟!

درگیرم ...

درگیر درس و مشق و ترک اعتیاد و این چیزا

دعا کنین برام ...

دعا کنین پیشرفتم از این هم بیشتر بشه ...

حرف برای گفتن زیاد بود ...

یادم رفته همش !

آهان یکیشو یادم اومد !

بالاخره محمد صادق هم دنیا اومد ! ماشالله مثل عروسک می مونه !

همه میگن شکل بچگیهای خودمه ! البته از نظر تپل مپل بودنش !


پ.ن : الان من این شکلیم : ! می دونین چرا ؟! رفتم وبلاگمو پینگ کنم دیدم سایت بلاگ رولینگ هک شده !!!