وب نوشته های من

می نویسم برای ثبت لحظه های زشت و زیبایم...دوست داشتی بخون !

وب نوشته های من

می نویسم برای ثبت لحظه های زشت و زیبایم...دوست داشتی بخون !

خوش شانسی !

دیروز تا ساعت ۱۲:۳۰ داشتم تلفن صحبت میکردم ! رانندم هم ساعت ۱۲:۲۰ میاد دم در بیچاره ! منتظر من . همیشه هم کلی معطل میشه تا من برم . ولی دیروز تا ساعت ۱۲:۳۰ لباس عوض نکرده بودم  . آخه اصلا هیچ میلی به مدرسه رفتن نداشتم ! امتحان دین و زندگی داشتیم و من هیچی نخونده بودم ! زمین هم میخواست بپرسه دفعه قبل هم بهش گفته بودم که نخوندم و جلو اسمم علامت گذاشته بود و باید جلسه بعدش جبران میکردم ! یعنی هم درس جلسه قبلش و هم درس همون جلسه رو میخوندم و می رفتم جواب می دادم !! منم که هیچ نخونده بودم ! اصلا حس درس خوندن نبود !! خلاصه دیگه با عجله لباس پوشیدم و با مقنعه کجکی رفتم دم در دیدم ... !

هیشکی منو دوس نداره  !

هیچ کس دم در نبود ! یعنی منو یادشون رفته بود ! یا شاید هم راننده ی بیچاره بسکه معطل شده فرار رو بر قرار ترجیح داده !!  نیدونم !

زنگ زدم به بابام : بابا چرا هیشکی نیومده دنبال من ؟! هان ؟!

بابام : مگه میشه ؟! تو برو دم در حالا ! اونجا منتظرن !

من : ولی بابا من الان دم در هستم ! ولی هیشکی نی !!

بابام : الان زنگ میزنم پدرشو در میارم . حالا خبرت میدم . خداحافظ !

ساعت ۱۲:۴۱  . بابام زنگ زده میگه یادشون رفته بیان دنبالت . خودت باید بری . زود باش با هر وسیله ای که میدونی زودتر برو تا بیش تر دیرت نشده ! (بنده خدا کلی هم نگران و عصبانی بود ! )

همون روز بابام هم با خودش ماشین نبرده بود .

خلاصه رفتم سر خیابون یه چند دقیقه وایسادم ولی دریغ از حتی یه ماشین ! منم از خدا خواسته برگشتم خونه !!

آی کیف داد ! کلی احساس خوش شانسی میکردم . البته اولش اعصابم خرد بود و یکم هم عذاب وجدان داشتم . ولی بعدش دیدم زیاد هم بد نیستا !!

خلاصه امروز رفتیم مدرسه با کلی حس سرحالی ! بچه ها میگن چرا نیومدی ؟! منم خوشحال میگم نشد دیگه ! بعد با نیش تا بنا گوش باز میگم امتحان خوش گذشت ؟! اونا هم در حالی که نیششون از نیش من هم باز تره میگن آره خیلی ! امتحان خیلی آسون بود ! تستی ! همه هم از رو دست هم نوشتیم ! من یکمی از رو رفتم !

ولی باز هم خودمو نباختم ! گفتم زمین چی ؟! گفتن نیـــــــــــــــــــــومــــــــد !!!!!!!

منو میگین :

شانس گند ما ! هیچ وقت نمی شد این معلمه گنده اخلاق نیادا ! شانس گند من همون روزی که من نرفتم مدرسه اونم نیومد  ...

خلاصه که خیلی خوش شانسیم ! و بهترین شانسم این که معلمه دینیمون گفته که هفته ی دیگه از من شفاهی می پرسه  ... ماماااااااااااااااااااااننننننننننننننننننننننن ...

...

قراره بریم اردو ! شنبه ! مرکز تحقیقات برازجون !

...

قرار است نقل مکان کنیم ! مدرس !

 

 

پ.ن : بیسیم اصلاح شد ! مدرس .

 

نظرات 13 + ارسال نظر

وبلاگت بسیارجالب ومفید بود شما هم به ما سربزنید اگر برایتان ممکن میباشد وبلاگهای من را در لینکستان خود قرار دهید تا زیر سایه شما نسیمی به ما بوزد و بازدیدکنندگان شما گوشه چشمی به وبلاگ ما داشته باشند پیروز باشید به امید روزی که وبلاگهای من باعث شادی و امید شما دوست عزیز شود=>
http://www.iranmaxim.blogsky.com
ثبت نام در جایزه 800 دلاری و 3000 دلاری
http://www.clickwoman.blogsky.com
زنان کلیکی
http://www.mamno-13.blogsky.com
ورود 13- ممنوع

عبدی بوشهری چهارشنبه 1 اسفند 1386 ساعت 21:07 http://torshuk.blogfa.com

درود بر نرگس خانم.می خواستم برایتان بیت شعری از سعدی بنویسم(ابر و باد و مه) دیدم آخر داستانتان کمی غم انگیز است و از خیرش گذشتم.ما از سنگی تا مدرسه داریوش کبیر که در شهر قرار داشت ـ البته گروهی ـ با پای پیاده می رفتیم.فکر می کنم الان باید اینطور باشد که چند تا از والدین با راننده ای قرار داد می بندند که بچه هایشان را به مدرسه ببرد و برگرداند.راستی این زمین، معلم زمین شناسیست یا فامیلشان زمین است؟

محمد چهارشنبه 1 اسفند 1386 ساعت 21:27 http://mohammad.gashmardi.com

به نظر خودت الان خیلی کاره شاهکاری کردی که مدرسه نرفتی ... نه :دی ؟!

سجاد چهارشنبه 1 اسفند 1386 ساعت 23:07 http://sajad118.blogfa.com

سلام دیدم یه جایی این شعر را ناقص نوشته بودی و گفته بودی بقیش رو یادم نیست اگه خواستی بقیه اش اینجاست :‌
آن کس که بداند و بداند که بداند / اسب شرف از گنبد گردون بجهاند
آن کس که بداند و نداند که بداند / آگاه نمایید که بس خفته نماند
آن کس که نداند و بداند که نداند / لنگان خرک خود به منزل برساند
آن کس که نداند و نداند که نداند / در جهل مرکب ابدالدهر بماند
ممنون خدا نگهدار

منگول چهارشنبه 1 اسفند 1386 ساعت 23:23 http://in3ta.ir

سلام
تو هم که خوش شانسیت مثل منه...آی زور داره منم اینجوری به سرم اومده:(

محمود چهارشنبه 1 اسفند 1386 ساعت 23:38 http://bong.blogfa.com

جا قهطی هست میخوان ببرنتون برازگون ؟ :ی
با محمد موافقم جریان هنرستان رفتن ما رو بخونی دیگه از این چیزا نمیگی. البته شما دختری ...
موفق باشی

مهدی جمعه 3 اسفند 1386 ساعت 02:06 http://www.afrand1000.blogfa.com

الان خوابم میاد بعدا میام دوباره

وحید جمعه 3 اسفند 1386 ساعت 10:53 http://vahiddd59.blogfa.com/

با سلام با مطلب خواب زمستانی خانه وبلاگ نویسان بوشهر به روزم

بعد از مدتها سلام X:

دانشجوی بدبخت جمعه 3 اسفند 1386 ساعت 12:05 http://daneshjoye-badbakht.blogfa.com

منم از این شانسا و بد شانسی ها زیاد آووردم هر وقت نمی رفتم مدرسه یه اتفاق جالب میوفتاد )):

منم آپم دوست داشتی بیا

یا حق

هادی جمعه 3 اسفند 1386 ساعت 12:14 http://khalbos.blogfa.com

اینم یه جور فرار از مدرسه بهش میگن .

مریم خانومی شنبه 4 اسفند 1386 ساعت 08:56 http://maryam-khanoomi.blogfa.com

سلام دوست جونم
خوبی؟؟؟؟؟؟

امتحانای دبیر بینشمون که امسال خیلی باحال شده ! از ما که همش تستی امتحان میگیره . قرار بود 22 بهمن یه امتحان تشریحی بگیره و یه تستی . که فقط تستی رو گرفت و کلی بهمون حال داد!


بوس بوسسسسسسسسسسسس

مینا شنبه 4 اسفند 1386 ساعت 21:50 http://sokoout.blogsky.com

سلام بروز کردم عزیز م عشق برای تو بااای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد