باز هم اول مهر اومد و این آخرین باریه که دیگه می تونم اینطوری انتظار اول مهر رو می کشم ...
آخرین باریه که پشت این نیمکت ها میشینم و از همین الان دلم براشون تنگ شده ...
چقدر زود گذشت ... انگار همین دیروز بود که مامانم منو برد مدرسه برای کلاس اول ...
چقدر همه ی بچه ها گریه می کردن و بی قراری می کردن . اما من اصلا احساس غریبی نمی کردم . خیلی زود هم به محیط عادت کردم و علاقه مند شدم ...
امروز که کتابامونو بهمون دادن یاد دبستان افتادم که مدرسه بهمون کتاب می داد .
چقدر مشق نوشتن برام سخت بود ... چقدر جدول ضرب رو دیر یاد گرفتم ... چقدر معلم هامو دوست داشتم ...
عاشق معلم کلاس چهارمم بودم و الان دلم به شدت برای یکی یکیشون تنگ شده و چهره هاشون جلوی چشمم میاد ...
مرکز پیش دانشگاهی دخترانه ی امه ابیها ... !
اکثر چهره ها آشنا بود ... یا تو دبستان یا تو راهنمایی و یا تو دبیرستان و کانون زبان باهاشون هم کلاسی یا هم مدرسه ای بودم ...
کلاسمو پیدا کردم ! تجربی ۴ ...
چه بد ... با مهسا تو یه کلاس نیستیم . اون تجربی ۲ ...
توی بلند گو اعلام کردن که تو حیاط جمع بشیم ! تو آفتاب کلم داشت می سوخت و به حرف های تکراری گوش می کردم ... بدجور عرق کرده بودم و داشتم از تشنگی کلافه می شدم !!
بعد از تمام شدن سخنرانی کلیشه ای رفتیم سر کلاس ! میگفتن معلم دبیر زبان قراره بیاد ...
خانم عقیلی یه خانم سر زنده و بشاش ... ازش خوشم اومد ... به در کلاس خیلی حساس بود و تا باز میشد می رفت تو راه رو و دنبال یکی می گشت که از پشت سنگ بزاره و در رو ببنده !!! (سیستم پیشرفته !) بعد از گفتن چند تا جمله میگفت "خوب ؟!" .
زنگ تفریح : با بچه ها دور برد جمع شدیم که برنامه رو بنویسیم . اسم معلم ها رو هم زده بودن !
زبان :خانم عقیلی ـ ریاضی : خانم میرزایی ـ فیزیک : خانم نوری ـ شیمی : خانم سعد آبادی ـ ادبیات : خانم فولادی ـ زیست : خانم سنگری (خیلی دوسش دارم) ـ زمین شناسی : خانم دشتی (ازش نسبتا بدم میاد) ـ معارف : خانم خزان .
فیزیک : به محض ورورد گفت لطفا دفتر ها رو میز حواس ها جمع ! درس رو شروع می کنیم ! حجم کتاب زیاد و وقتمون هم کمه ! و اولین درس در این سال تحصیلی داده شد ! درسشو خوب فهمیدم ...
البته با پس زمینه هایی همراه بود ! از قبیل خاموش روشن شدن چراخ ها و سر صدای کولر و در آخر آف و آن کردن های مکررش !
زنگ تفریح و علافی (الافی ؟!) !
شیمی : روحیه برای کنکور . از خانم سعد آبادی خوشم اومد . امیدوارم تدریسش خوب باشه ...
۱۵ دقیقه مونده به زنگ معاون تجربی اومد سر کلاس ! نماینده انتخاب کرد ! نکات انضباطی رو گوش زد کرد و در آخر گفت که برق مدرسه قات داره و کم کم بهش عادت می کنیم ! در همین موقع برق نازنین هم اعلام حضور کرد و لامپ ها خاموش شد و کولر هم با سر و صدا آف کرد !!!
و در آخر هم بازگشت به خونه و خوابیدن تا افطار !!!
اولین روز مهر سال ۸۶ تموم شد ...
به امید قبولی در کنکور ... آمـــــــــــــــــــیــــــــــــــــــــــــــــــــن !!!!!!!!!
از وبلاگتان بهره لازم رابرده ایم شما هم به ما سربزنید اگر برایتان ممکن میباشد وبلاگهای من را در لینکستان خود قرار دهید تا زیر سایه شما نسیمی به ما بوزد و بازدیدکنندگان شما گوشه چشمی به وبلاگ ما داشته باشند پیروز باشید به امید روزی که وبلاگهای من باعث شادی و امید شما دوست عزیز شود=>
http://www.dvp.mihanblog.com
کلیک کن تو قلب من
http://www.iranmaxim.mg-blog.com
وبلاگهای +/- جایزه 800 دلاری
http://www.mamno-13.blogsky.com
ورود 13- ممنوع
آمین !
اون موقع ها دلمون دوست داشتیم بزرگ شیم ولی حالا دلمون میخواد به گذشته برگردیم !!!
همش گذشت و تنها خاطره هاست که مانده است ...
سلام نرگس جون...خوش به حالت...اول مهر و مدرسه و درس و درس...خوبه...اینا همه یه روز برات خاطره میشن...نهایت استفاده رو ببر...موفق باشی
چقدر از روز اول مهر بدم میاد!
بیکارین یاد مدرسه می افتینا :دی
.
آمییییییییین !
واقعا راست میگی . نیمکتها . چند سال پیش معلم ها بهم میگفت قدر این روزها رو بدون . اما ما ......
لحظات خوبیه یادش بخیر
سلام. همه رو خوندم چون خودم امسال اول مهری نداشتم . یاد پیش دانشگاهی افتادم . ما هم وقتی رفته بودیم دبیرستان جدید نمونه امام (همونی که تو خیابون لیان هست ) یه هفته اول برق نداشتیم و به راحتی تعطیلش کردیم .
به جرئت میگم خوشترین دوران تحصیل پیش دانشگاهی هست .
به هر حال موفق باشید بالاخص توی کنکور
سلام .
در مورد سر زدن که چند روزه دائما دارم وبت رو چک میکنم ولی خبر جدیدی نبود ! به من بیچاره که پزشکی نیومده ! یا زبان یا کشاورزی ! شاید هم تربیت معلم ... ولی حرف از پزشکی نزن که احوالاتم خیلی خیته ...
من که اصلا دلم واسه مدرسه تنگ نمی شه! :دی
ایشالااااا هر دومون همین امسال قبولیم.
تو که معلومه حسابی داری می خونی! کم پیدایی ها :)
اول مهر:
یه خورده وز وز کردم
رفتم دانشگاه
دخترا رو دید زدم
رفتم سیگار کشیدم
یکی گفت مگه روز ه نیستی
بعد خندیدم...........همن
سلام نرگس جون .به سلامتی دیگه امسال از شر مدرسه خلاص می شی ایشالله تو کنکور قبول شی اونم یه رشته خوب
یا حقx:
سلام عزیز
وب نوشته هات و خوندم باحال بود
امیدوارم که روز به روز پیشرفت کنی
به امید دیدار شما
سلام
منو بردی به دوران مدرسه یاد سوم دبیرستانم افتادم که وقتی تمام شد و میخواستم برم پیش دانشگاهی چقدر حالم گرفته بود که دبیرستان تمام شده و داشتم از دبیرستان سعادت خدا حافظی میکردم
به راستی که چه زود میگذره
انشا...که کنکور هم با موفقیت پشت سر می ذاری خانومی
اسم دبیرها رو که می خوندم به یه دبیر اشنا برخوردم :دی
قدر امسال و با هم بودنها رو بدون
salam dost aziz va jadid man khob hasty
wblaget khob bood va jaleb tonesty be man ham sar bezan az barname ham estfadeh kon va be dostat moarefy kon
moafagh bashy
behshad
bye
rasty shahre bahaly darid man ke omadam eshgh kardam man taraf markaz shahreton va khone haye sazemany niroGah rafte amad kardam.midane azady migam ta bad be man sar bezan dar zemn on park vasat shahreton kenar sahelo dorost kardan montazer omadanet hastam
سلام خوبی ؟ به سلامتی خسته نباشی .. من زیاد اونجا میاما :دی ندیدیم ؟! خونه هست روبرو مدرستون مال یکی از دوستامه که زدن زمین که بره هوا .. هفته پیش فکر کنم بود تلفنشون رو قطع کردیم کاری داشتین ما در خدمتیما !!! انشالله قبول میشی خدا بزرگه .. فقط بخون
با سلام
دوست عزیز سلام
امید وارم حالت خوب باشد
هر جند نمی دونم اهل کجایی
ولی هم کلاسی هستیم وهم سن از مطالب شما خوشم اومد متشکرم به امید دیدار شما
نرگس خانوم قالبتون را عوض کردین
چرا لینک باکس را از قالبتون برداشتین؟
با ما قهرین یا اینکه نمیخوایین لینک وبلاگهای خوب بوشهر را داشته باشین؟
در هر صورت این لینک باکس وبلاگهای برگزیده را بذارین بالای وبلاگتان تا همه ببیننش
خیلی ها تو همین لینک باکس با وبلاگ شما آشنا شده اند
ممنونم خوش باشید
سلام
جالب نوشتی
منم وقتی مدرسم تموم شد ناراحت شدم اما بعدش رفتم دانشگاه اگرچه مثل مدرسه خوب نیست ولی به هر حال میگذرونیم
تونستی به منم سر بزن
موفق باشی.
آره می دونی ! احتمالا هم می دونه که یه ترم ما رو از کار رو زندگی انداخت!!!
سلام اینو خوندی و خبری ازت نشد ؟
دوباره بخون .
یاری سبز
به اطلاع کلیه وبلاگ نویسان می رساند که خانه وبلاگ نویسان در نظر دارد طرح یاری سبز را جهت کمک به خانواده های نیازمند برگزار نمایند. این طرح که از تاریخ ۳۱ شهریور 1386 الی 20 مهر 1386 برگزار خواهد شد؛ شامل جمع آوری کمک های نقدی از وبلاگ نویسان و مردم علاقمند به شرکت در این طرح، خرید اقلام مورد نیاز خانواده های نیازمند و حضور در منزل آن خانواده ها و اهدای اجناس غیر نقدی خواهد بود.
همچنین وبلاگ نویسانی که علاقمند به حضور در منازل آن خانواده ها هستند؛می توانند نام و نام خانوادگی به همراه شماره تماس خود را به ایمیل خانه info[at]bushehr.ws ارسال نمایند تا هماهنگی های لازم برای حضور آنها صورت پذیرد.
به همین منظور، وبلاگ نویسان و خوانندگان وبلاگی که علاقمند به شرکت در این طرح هستند؛ می توانند کمک های نقدی خود را به یکی از شماره حساب های ذیل واریز نمایند.
1)
حساب سپهر: 0307892281003
به شماره کارت ۵۸۷۹ ۴۰۵۸ ۶۹۱۰ ۶۰۳۷
به نام سید رضا مهیمنی
2)
حساب سپهر: 0303118353006
به شماره کارت: ۶۴۹۷ ۱۴۴۳ ۶۹۱۰ ۶۰۳۷
به نام حسین زیارتی
[گل][گل][گل]
سلام!
من هم امسال رفتم رشته ی تجربی
اما سال دومم!
فکر کنم باید کم کنی وب نویسیو بری سر درس!
من با یک چیز نوشته ی جدید (صف) به روزم
خیلی وقته که سر نزدی....
ها والا بعد ای همه سال بازم اول مهر همون بوی همیشگی و همون طراوت همیشگیش داره عامو !
ها سلام تو هنوز مدرسه میری ؟! ایشالله امسال کنکورو بترکونی و سال دیگه بیارنت تو تلویزیون و بگی : من فلانی هستم نفر اول کنکور از سال دوم دبیرستان عضو کانون قلم چی بودم !!
سلام نرگس جون احوال شماX:
سلام
کاملا درکت می کنم
آپم
جریان مانیتور چنن مو یادوم نمیا !
سام علیک ...
.
.
.
بابا چیو دلت تنگیده میشه واسه میز و کتاب ...
.
.
.
ما هم می ریمپیش یعنی رفتیم دهن سرویسیه خوووووووووو ...
.
.
.
سه سال تو مطهری بودیم دیگه انداختنمون بیرون :D
.
.
.
به هر حااااااااال
.
.
.
خوشیدیم
.
.
.
با جنازت
.
.
.
خدافظ {بوس} نرگس {بوس}
هاااااااااا :D ما معدلموون شد 19/97 :-" گفتیم بیایم غیر انتفاعی :ی
سلام
خسته نباشید دوست عزیز
ازت خبری نیست
ازت راضی نیستم اگه نیایی ونظرقشگتو ندی
منتظرتم
بی صبرانه
ایمیلتم بده اگه عشقت کشید
تقدیم شما
عکسا خودت لوسه.
حالا اگه برعکس بود که لوس نبود!!!!!!!!!!!!!!
به هر حال تشکر
بازم از اون طرفا بیا
کل هزینه ای که از ما گرفتند حدود 570 هزار تومان شد که به عنوان کاروان درجه 2 ما رو راهی کردن. تخفیف هم فقط در همین هتل مدینه بود و بس. هتل مکه چیزی شبیه به مسافرخانه بود.
حالا مکه مونده تا بگم چقدر راحت تر بودیم!
شلام خاله. مرشی که به من کوشولو هم شر ژدی. شه خوشگل مینیویشی. خوش به حالت میری مدسه. مامان میگه من باید ۷ سال دیگه برم!! باژم بیا پیشم.
سلام خوبی ؟ میخوام یه اعتراف کنم پشیمونم از اینکه برگی که انتخاب کردم اسن تو توش بود هر چه سریعتر بیا کیف رو بده خودم :دی !!!!!!!!!!! البته خشکه هم میتونی حساب کنیا .. خواستی هم قبض موبایلم میدمت خودت برو پرداخت کن .. خوشحال میشم یکی از این راه ها رو انجام بدی .. با تشکر از شما دوست عزیز .. منتظر جواب هستم .
ishalla ba ham mizanim too gooshe konkoor
albate paarsal konkoor zad too gooshe man :D
Salaam azizam are man boushehriam
jashn ham kheili khooob boood
man 2roozesho raftam:P
rooze avval khalij bood
rooze dovvom saaheli
are khooob boood jat khali:X
مـــــــــــــــــــــــــــــــــوفق بـــــــــــــــــــــاشی !!!
If you are willing to buy a house, you would have to receive the <a href="http://lowest-rate-loans.com/topics/mortgage-loans">www.lowest-rate-loans.com</a>. Moreover, my sister usually uses a auto loan, which seems to be really firm.
Do not a lot of cash to buy a house? You not have to worry, because that is possible to get the <a href="http://lowest-rate-loans.com/topics/mortgage-loans">mortgage loans</a> to solve such problems. Thence get a car loan to buy everything you need.