وب نوشته های من

می نویسم برای ثبت لحظه های زشت و زیبایم...دوست داشتی بخون !

وب نوشته های من

می نویسم برای ثبت لحظه های زشت و زیبایم...دوست داشتی بخون !

غصه !

دارم دق می کنم از غصه ...

صبح که از خواب بیدار شدم بابام گفت طوطیه داره میمیره. گفت با سرنگ بهش ماست و سیر داده ولی بالا اورده .

بعد کم کم حالش بهتر شد . بهش گیلاس دادیم خورد . اما بعد از ۵ دقیقه گردنش رو یه تکون داد همش رو بالا اورد ...  بابام هم گفت فایده نداره . این تو گلوش زخم شده (آخه فروشندهه لوله مینداخت تو گلوش بعد سرنگ می زد سر لوله بعدش بهش غذا می داد.من همونجا به مرده گفتم گلوش زخم نشه بعد گفت نترس ما کارمونه...) همون موقع تو مغازه هم بالا اورد . ولی مرده گفت مشکلی نیست طبیعیه . امروز دیگه همه چی رو بالا میاورد . بابام هم ورش داشت گفت تا نمرده که تو بخوای عزا بگیری باید از اینجا بره . بردش به مرده پسش داد

حالا یه طوطیه نر وحشی اورده که اصلا نمیشه نزدیکش بشی . من یه چیزی میخوام که بتونم تو بغلم بگیرمش . اون طوطیه به من عادت کرده بود . هرجا میرفتم پیدام مکرد میومد پیشم . تو همین مدت کم کلی چیز یاد گرفت . براش دست که میزدم بدو بدو میومد پیشم . بعدش هم خودشو برام لوس می کرد. از صبح تا حالا خیلی خودمو گرفتم که گریه نکنم. ولی فکر کنم دیگه داره طاقتم تموم میشه . اگ انا نرفته بود هیچ کدوم از این مشکلا پیش نمیومد . از این طوطیه که الان داریم متنفرم . مثل قاتلا می مونه . حالم ازش به هم میخوره . می کشمش !!

دستمو که بو می کنم هنوز بو نی نی قبلی رو می ده ...

نظرات 10 + ارسال نظر
محمد دوشنبه 14 خرداد 1386 ساعت 16:26 http://mohammad.gashmardi.com

از همون اول هم باید یه چی مثه الان میگرفتی :دی !

مریم خانومی دوشنبه 14 خرداد 1386 ساعت 18:01

سلام عزیزم .
ای بابا نگران نباش .
تو که اینقدر حساسی یا اصلا جونور نخر که بخوای براشون عزا بگیری منم اینجا دق کنم :)) .
یا وقتی بابات میره طوطی بخره تو هم باهاش برو که خودت انتخاب کنی .

قروبنت برم
بووووووس

هادی دوشنبه 14 خرداد 1386 ساعت 19:27 http://khalbos.blogfa.com

ای قدر با احساس در مورد جوجه نوشتی که گریه ام گرفت

امین دوشنبه 14 خرداد 1386 ساعت 20:31 http://amin.gashmardi.com

بابا بیا برو یه مرغ عشق بگیر ...چه وحشی باشه چه اهلی می شه دستیش کرد که روی دستت بشینه . کنارت سر سفره غذا بخوره و ......

آیلین دوشنبه 14 خرداد 1386 ساعت 23:23 http://www.ashkvalabkhand.blogfa.com

نرگس جون خودت رو ناراحت نکن
اگه دوستش نداری خوب عوضش کن
امروز زود بیدار شدی یا نه؟:دی

فرزاد دوشنبه 14 خرداد 1386 ساعت 23:45 http://farzadda.com

این همه پرنده .. حتما باید طوطی باشه؟ ایشاءالله این باهات راه می یاد

محمدامین سه‌شنبه 15 خرداد 1386 ساعت 00:26 http://www.aminhasiri.blogfa.com

خوش به حالت که غصه هات اندازه ی یه طوطی کوچیک و رنگی ان
.
.
.
همیشه هایت شاد

شنگول سه‌شنبه 15 خرداد 1386 ساعت 09:32 http://www.in3ta.blogfa.com

سلام
تو وب گردیام سر از اینجا در آوردم.
معصومانه و زیبا می نویسی.
بازم سر می زنم.
امیدوارم مشکلت با طوطیت حل بشه!!!!!!!!

نوید مهرپویا سه‌شنبه 15 خرداد 1386 ساعت 23:16 http://navidblog.mihanblog.com

سلام نرگس خانوم عصبی خوبی ؟ منم با مریم موافقم اینجوری خیلی بهتره انشالله اینم آدم بشه که ازش خوشت بیاد !!! به روز کردم .

دفتر سبز چهارشنبه 16 خرداد 1386 ساعت 07:50 http://daftarsabzblogfa.com

الهی!
دل دریایی ام را پیش کش آستانه قدسی ات می کنم و شیدایی ام را برایت به ارمغان می آورم تا خورشید را یاورم سازی و باران را همرازم گردانی، آنگونه که به سوی آسمان بندگی ات بال گیرم و ترانه خوان سفره اخلاص تو باشم و تسبیح گوی مخلص تو گردم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد